گفت و گوی اختصاصی صندوق حمایت با سید مهدی حیدری پیشکسوت فوتبال

سید مهدی حیدری: ورزش همیشه اولویت اول من بوده است

سید مهدی حیدری پیشکسوت فوتبال بوده و سال ها در عرصه ورزش و هنر فعالیت کرده است. حیدری در چهارسال گذشته با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کرد و توانست آن را شکست بدهد. پایگاه خبری صندوق اعتباری حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور گفت و گویی داشته با این پیشکسوت ارزشمند که در ادامه می خوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید.

متولد 1331 در رباط کریم هستم. از همان کودکی به ورزش و هنر علاقمند بودم، البته پدرم با هر دو این ها مخالف بود و بدون هیچ مشوقی به ورزش ورود کردم. ابتدا سراغ کشتی رفتم، دو سال در تیم دخانیات كشتی گرفتم و قهرمان آموزشگاه های كشور شدم. در حین تمرین مچ دستم شكست و كشتی را رها كردم و تصمیم گرفتم فوتبال را حرفه ای  دنبال کنم. در ۱۷ سالگی از باشگاه دخانیات فوتبالم را شروع کردم. آن زمان مرحوم محسن حاج نصرالله، کاپیتان تیم ملی در المپیک از اعضای باشگاه ما بود. عزت جانملکی، کریم و محمدعلی پاژخ و داود پهلوانی از دیگر بازیکنان دخانیات بودند. بعد از آن شش ماه در ذوب‌آهن حضور داشتم. قرار بود در کارخانه ذوب آهن استخدام شوم؛ اما این اتفاق نیفتاد و کارمند مرکز آمار شدم. بعد از انقلاب از سال ۵۸ با جام شهید مهدی اسفندی، مسابقات فوتبال کشور از سر گرفته شد و ۱۱۴ تیم در سطوح مختلف فعالیت خود را آغاز کردند. آن زمان عضو تیم اکباتان بودم و با اکباتان در دسته اول قهرمان شدیم و قهرمان‌های هر گروه، تشکیل لیگ دسته اول را دادند.

 

شما یکی از بازیکنانی هستید که تا 48 سالگی فوتبال بازی کرد، از دوران بازی خود و اینکه چگونه تا این سن توانستید فوتبال بازی کنید بگویید.

 

من در اکباتان به عنوان یک دفاع وسط مطرح شدم. من دفاع خوبی بودم، نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم اما سفت و چغر بودم. به همین دلیل تیم‌های بزرگ من را می‌خواستند اما چون آن روزها در فوتبال پول نبود، رفاقت  دوستی بیشتر معنا داشت و  پایه و اساس تیم اکباتان روی رفاقت و دوستی بود. من سال ها آنجا بازی کردم. با  چند نسل فوتبال ايران از دهه 40 تا پايان دهه 70 بازي كرده‌ام و ركورد سني فوتبال ايران دست من است. تا 48 سالگي در سطح اول فوتبال بازي كرده‌ام. در ۴۲ سالگی در تیم دارایی بازی می كردم و روی سر اكثر مهاجم ها می زدم، درحالیكه آنها نمی دانستند كه ۱۹ سالی از آنها بزرگتر هستم. در مسابقات زیادی بارها و بارها با بازیكنان نام آشنایی همچون علی دایی و كریم باقری بعنوان تیم رقیب هم بازی بوده ام.

من معتقدم وقتی سالم زندگی کنی، می توانی تا آن سن و سال بازی کنی. زمانی كه بازی می كردم؛ شب ها زود می خوابیدم؛ خوب استراحت می كردم و حاشیه نداشتم. در عمرم خلافی نكرده ام. در سن ۲۱ سالگی ازدواج كردم و خانواده تشكیل دادم. به نظرم یكی از موفقیت ورزشكاران همین ازدواج زود هنگام است. همیشه با وضو هستم. مادرم همیشه می گفت که اگر وقتی وضو داشته باشی، خدا برایت خوب می‌نویسد زیرا وضو پاکی است.  ظاهر من شاید خیلی باعث قضاوت اشتباه در مورد من شده باشد؛ ولی ایمان هر كس به درون اوست و همین نیروی درونی است كه راهنمای انسان در زندگی است.

آیا در فوتبال مربیگری هم کرده اید؟

۲۰ سال پیش مدرك مربیگری AFC را گرفتم و بعنوان مربی، ۲ تیم به لیگ یك آوردم. راه‌آهن را از لیگ یک به لیگ برتر آوردم، نیروی زمینی را از لیگ دو به لیگ یک آوردم و در لیگ سه با اکباتان قهرمان شدیم. من مدرک A آسیا را دارم. همچنین مدرک مربیگری لایسنس B آسیا و سطوح مختلف ایران را دارم.

از ورودتان به عرصه بازیگری بگویید.

مرحوم مجید سبزی من را به سیروس مقدم که در حال ساخت سریال "به سوی افتخار" بود معرفی کرد. مقدم دنبال یک کاپیتان زمخت، خشن و بداخلاق بود که تیپ و صدایش شبیه من باشد. مکان ساخت سریال در باشگاه شاهین بود. یادم است سیروس مقدم تا مرا دید، از دور گفت: این خود "فریبرز رضایی" است. من در آن سریال نقش فریبرز رضایی را داشتم؛ کاپیتان تیم ستاره، رقیب اصلی تیم بنیاد. در سریال مسافر در نقش "بهرام خان" بازی كردم كه آن روزها مورد استقبال بسیاری از خانواده ها قرار گرفت. پس از آن هم در سریال هایی همچون "چار دیواری"، "مرد دوهزار چهره"، "كوچه اقاقیا" با مرحوم منوچهر نوذری، مجموعه تلویزیونی "این سه نفر"، "افسون" و بسیاری از كارهای دیگرِ تلویزیون ایفای نقش کردم. در فیلم "هویت" نیز در چند نقش بازی کردم. معتقدم اگر به من بها داده می شد و زودتر استعدادم در زمینه بازیگری کشف می شد یکی از سوپراستارهای سینمای ایران بودم.

 

شما مداح و خواننده هم هستید؟

پدر من مداح بود و از ۵ سالگی در هئیت متوسلین حضرت علی اصغر (ع) رباط كریم مداحی می كنم. از 10 سالگی هیئت‌داری می‌کردم. یک خرابه‌ای وجود داشت که آن ملک را هیئت کردیم. در همایش ها و پاركها برای مردم می خواندم. ۲ هزار بیت شعر حفظ هستم و همه سازهای کوبه ای را می زنم. اما همیشه ورزش اولویت اولم بوده، هر چند مردم من را بیشتر هنرپیشه می دانند تا فوتبالیست.

از مبارزه با بیماری سرطان و شکست آن بگویید.

نزدیک چهار سال با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کردم و توانستم این هیولای بزرگ را با وجود پیشرفت، قدرتمندانه شکست دهم. صندوق حمایت نیز در دوران بیماری ام  در حد توان خود من کمک کرد. متاسفانه ردیف بودجه صندوق آنچنان بالا نیست که بتواند به صورت ویژه از همه پیشکسوتان رشته های مختلف حمایت کند.

حرف آخر.

من در اوج دوران فوتبالی که شناخته شده بودم، وارد عالم هنر شدم؛ اما همین عالم هم به من بی وفایی کرد و باعث شد جامعه ورزش هم به من صدمه بزند. در واقع هم عالم هنر و هم عالم ورزش به من بی وفایی کردند. از آخرین سریالی که بازی کردم ده سال می گذرد. طی این ده سال نه کارگردان، نه بازیگری با من تماس نگرفتند و حتی یک پلان به من بازی ندادند. بگذار من را فراموش کنند همین که توانسته ام دل مردم را شاد کنم برایم کافی است. برای هموطنانم در سال جدید آرزوی تندرستی و خوشبختی دارم.