گفت و گوی اختصاصی با «محسن فرح وَشی» پیشکسوت کشتی و قهرمان اسبق دنیا

محسن فرح وَشی: با رباط پاره قهرمان جهان شدم

محسن فرح وَشی کشتی گیر پرافتخار و مربی سابق تیم های ملی کشتی در رده های مختلف است. او دارنده مدال طلای جام جهانی 1973 و بازی های آسیایی 1974 تهران است. پایگاه خبری صندوق اعتباری حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور گفت و گوی اختصاصی داشته با این پیشکسوت ارزنده که در ادامه می خوانید.

خودتان را به صورت کامل معرفی کنید.

محسن فرح وشی متولد 30 تیر 1326 در تهران، میدان شاپور، خیابان مهدی خانی هستم. در محله ما میدان شاپور قهرمانان بنام و بزرگی زندگی می کردند. در امیریه بزرگانی چون عباس زندی، غلام زندی، محمدابراهیم سیف پور و اکبر حیدری، یک ایستگاه پایین تر در خانی آباد مرحوم جهان پهلوان تختی، در گمرک امیریه پهلوان و قهرمان منصور مهدی زاده، ضیا میرقوامی و... نام آور بودند. در منطقه ما فقط دو قهرمان از رشته های دیگر ورزشی بودند، یکی مصطفی ذوقی در رشته والیبال و دیگری حمید شیرزادگان در رشته فوتبال، باقی همه کشتی گیر بودند. سر هر چهارراه اگر ده جوان ایستاده بود، 8 تا از آن ها گوششان شکسته بود. پسرعموهایم نیز کشتی می گرفتند.

در محله ما همیشه شور و شوق فراوانی بود. هربار قهرمانی می آمد محله را چراغانی می کردند و طاق نصرت می بستند. یادم است وقتی تیم ملی از مسابقات منچستر برگشت تمام محله را چراغانی کرده بودند و قربانی می دادند. مردم محله، خانوادگی جلوی خانه هایشان بساط پیک نیک پهن کرده بودند و منتظر بودند تا قهرمانان برسند. حداقل سالی دو بار قهرمانان ما به مسابقات اعزام می شدند و استقبال از آن ها خیلی دیدنی بود.

بدون شک انسان برای رشد در هر کاری الگو و نمونه ای را در ذهن خود ترسیم می کند ممکن است این الگو از هر رشته ای باشد، هنرمند باشد یا سایر حوزه ها؛ طبیعی است در چنین محله ای وقتی از خانه بیرون می آمدیم قهرمانان ورزشی و کشتی گیران الگوی ما نوجوانان بودند و ما را به این رشته علاقمند کرده بودند.

کشتی را با کدام مربی و از کدام باشگاه آغاز کردید؟

در منطقه ما باشگاه پولاد، تهران، فردوسی و کیان در زمینه کشتی فعال بودند که کشتی گیران بسیاری از آن ها به دنیای قهرمانی معرفی شدند. من کشتی را از باشگاه کیان، اوایل 14 سالگی شروع کردم. اولین مربی ام منصور اینانلو بود که همراه با مرحوم حاج فیلی در آن باشگاه تمرین می دادند. کشتی گیرهای سطح بالایی برای تمرین به باشگاه کیان می آمدند، تا17، 18 سالگی آنجا بودم. بعد از قهرمانی ام در تهران مربی ام اینانلو گفت تو دیگر نباید به این باشگاه بیایی و برای رشد بیشتر باید به باشگاه دیگری بروی زیرا من بیشتر از این نمی توانم چیزی به تو یاد بدهم و باید کلاس بالاتر و مربی آگاه تر داشته باشی.

روش تمرینات سیروس پور متفاوت بود

 بنابراین به باشگاه جعفری رفتم تا تحت مربیگری مرحوم سیروس پور باشم. کلاس و روش تمرین این باشگاه بسیار متفاوت بود. جلسه اول، مرحوم اسدی که جزو 3 نفر اول تیم ملی در وزن 52 کیلو بود، حریف تمرینی ام بود. اسدی من را در همان جلسه اول آنقدر زمین زد که پس از تمرین حالم بد شد. من در باشگاه قبلی ام کیان دیگر حریف تمرینی نداشتم بنابراین در باشگاه جعفری رشدم سریع بود و چند هفته بعد در نوبت تمرین با محمد اسدی، او در رویارویی با من به سختی افتاد و مانند سری قبل نتوانست زمینم بزند. همان سال در مسابقات باشگاه های تهران قهرمان وزن 52 کیلو شدم.

 

از عناوین خود بعد از حضور در سطح حرفه ای کشتی بگویید.

بعد از قهرمانی در تهران به خدمت سربازی رفتم. در دوران آموزشی صبح ها پادگان بودم و عصرها برای تمرین به امجدیه می رفتم و شب دوباره به پادگان برمی گشتم. آن زمان از سوی منصور مهدی زاده به مسابقات انتخابی تیم ارتش های جهان دعوت شدم، در آن مسابقات اول و عضو تیم  ارتش شدم و به مسابقات ارتش های جهان (سیزم) آتن 1970 اعزام شدم که در آن رقابت ها قهرمان شدم. سال بعد نیز در مسابقات ارتش های جهان 1971 در آنکارا  قهرمان شدم.

همچنین در دوران سربازی در مسابقات قهرمانی کشور در اصفهان قهرمان وزن 57 کیلو شدم. آن دوران مسابقات قهرمانی کشور از تورنمنت های بین المللی نیز مهم تر بود. بعد از آن در دانشگاه علم و صنعت رشته مهندسی ساختمان پذیرفته شدم؛ ولی پس از چهار ترم من را به دانشکده تربیت و علوم ورزشی انتقال دادند. در دوران دانشجویی در المپیک دانشجویی 1973 در مسکو دوم شدم. البته به دلیل ناجوانمردی حریف ژاپنی که به فک و دهان آسیب دیده ی من ضربه می زد، مدال طلا را از دست دادم. با وجود کسب مقام دوم، در آن رقابت ها بعنوان فنی ترین کشتی گیر انتخاب شدم و جام و برگ زرین مسابقات به من اهدا شد.

با پای بسته و صورت خونی قهرمان جهانی 1973 شدم

در مسابقات جهانی تهران یادم است پیش از مسابقات فینال رباط پایم پاره شد. حریفم در فینال ولادیمیر یومین از شوروی بود. پزشک و کادر فنی ترجیح می دادند با وضعیت پایم مسابقه ندهم و مطمئن بودند نمی توانم کشتی بگیرم؛ اما من اصرار داشتم که به روی تشک بروم. از من تعهد گرفتند بابت اینکه اگر اتفاقی در مسابقه برایم افتاد مسئولیتش با خودم است. آن شب مرحوم محمد خادم حقیقت رئیس وقت فدراسیون کشتی، سیف پور و غفوریان تا صبح بالای سر من بودند و پایم را در یخ نگاه داشتند تا خونریزیِ بیشتر نکند. صبح یک کیلو و صد گرم اضافه وزن داشتم و باید برای کم کردن وزن به سونا می رفتم از بدشانسی فینال وزن ما صبح بود. بالاخره به سونا رفتم و وزن کم کردم. وقتی به نزدیک تشک مسابقه رسیدم شاه مراداُف مربی شوروی که من را روباه صدا می زد، گفت: تو با این وضع نمی توانی مسابقه بدهی.

هرطور بود با چسب مخصوص، مُسکن و آمپول کمی بهبود یافته و به زمین رفتم. آن زمان کشتی در 3 پارت 3 دقیقه ای برگزار می شد، در 3 دقیقه آخر اثر مُسکن ها از  بین رفته بود و من درد بسیاری را تحمل می کردم؛ اما با صورت خونی و پای بسته آن مسابقه را پیروز شدم و به طلا رسیدم. در آن مسابقات هم بعنوان فنی ترین کشتی گیر انتخاب شدم. در آن مسابقات آقای صنعتکاران و مهدی زاده مربی من بود.

سال بعد در بازی های آسیایی تهران 1974 هم انفرادی و هم تیمی قهرمان شدیم. در این میان در تورنمنت های بین المللی بسیاری شرکت کردم و نزدیک 14 طلا و 4 نقره دارم.

برای المپیک مونترال 1976  تشخیص داده شد به یک وزن بالاتر بروم، من به وزن  62 کیلو رفتم. در این مسابقات تا چهار نفر اول بالا رفته بودم و با وجود بُرد در بازی رده بندی به دلیل امتیاز شماری چهارم شدم.

 

چه زمانی از کشتی خداحافظی کردید و به مربیگری پرداختید.

بعد از جام جهانی لوزان سوئیس در سال 1977 کشتی را کنار گذاشتم و به مربیگری پرداختم. من و آقای برزگر با هم کشتی را کنار گذاشتیم و در اولین تجربه در مسابقات جهانی مکزیک 1978 هر دو بعنوان کمک مربی کنار آقای سیروس پور بودیم و سوم جهان شدیم. 35 سال مربی تیم ملی بودم و تنها فردی در ایران بوده ام که هم سرمربی تیم ملی نوجوانان، هم جوانان و هم بزرگسالان بوده است. بسیاری از کشتی گیران چون علیرضا دبیر، پژمان درستکار و علیرضا رضایی از نوجوانی و اولین مسابقاتشان در آلمان تا آخرین مسابقه نیویورک 2003 با من بودند.

در اولین تیم ملی بعد از انقلاب بعنوان مربی حضور داشتم. در بازیهای آسیایی سئول کره جنوبی 1986 بعنوان مربی کنار مرحوم سیروس پور بودم. در مسابقات جهانی آتلانتا 1995 و در المپیک سیدنی 2000 که دبیر در آن طلا گرفت، برزگر سرمربی و من مربی بودم. درمسابقات جهانی آنکارا 1999و جام جهانی بالتیمور آمریکا 2001 و  نیویورک 2003 بعنوان سرمربی حضور داشتم، که در بالتیمور نایب قهرمان و در نیویورک سوم شدیم. همچنین در جام های متعدد تختی نیز سرمربی بودم.

 

توصیه شما به مربیان امروز چیست؟

من بزرگترین درس در مربی گری را از اولین مربی خود منصور اینانلو یاد گرفتم، درست وقتی که به من گفت «من دیگر نمی توانم چیز بیشتری به تو یاد بدهم و باید برای پیشرفت به باشگاه و مربی دیگری مراجعه کنی.» این تفکر مربی من برایم یک کلاس درس بود. وی با اینکه قهرمان نبود و فقط یک کشتی گیر بود و تحصیلات آکادمیک نداشت، چنین تفکر به روز و روشنفکری داشت. متاسفانه  این تفکرِ مترقی سال هاست که دیگر میان مربیان جایگاهی ندارد. مربیان از ابتدا تا انتها نسبت به کشتی گیر احساس مالکیت می کنند و می خواهند کشتی گیر را برای خود نگاه دارند. ممکن است مربی در سطح ملی بتواند خوب کار کند؛ اما امکان آموزش و رهبری سطح پایه را نداشته باشد و بالعکس. متاسفانه در جامعه ورزشی ما این جا نیفتاده است.

 

خبرنگار: سمیه انصاری فر