گفت و گوی اختصاصی پایگاه خبری صندوق حمایت با حسن روشن

روشن: فوتبال انتخابِ همیشه من است/ مرهون محبت های مردم کشورم هستم

حسن روشن متولد 12 خرداد 1334، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران و نیز عضو باشگاه‌های تاج سابق تهران و الاهلی امارات بوده‌است. حسن روشن تنها ملی پوش ایران است که در جام جهانی، جام ملت‌های آسیا، المپیک و بازی‌های آسیایی حضور داشته و برای تیم ملی فوتبال ایران گلزنی کرده ‌است. وی از این حیث در تیم ملی رکورد دار است. در آستانه سال نو گفت و گویی با این پیشکسوت ارزنده و نامدار فوتبال داشتیم که می خوانید.

 

«در 3، 4 سالگی توپ جمع کن بودم»

  • چه شد که به فوتبال علاقمند شدید؟

پدر من در تیم فوتبال شرق تهران بازی می کرد. آن زمان تیم ملی نبود و در تیم منتخب تهران بود. دایی من هم در تیم تاج سابق شمیران و تجریش بازی می کرد. وقتی 3،4 ساله بودم بعنوان توپ جمع کن کنار زمین بازی آن ها را تماشا می کردم. در واقع پدر و دایی ام اولین مربی های من بودند. بزرگتر که شدم به تیم نوباوگان تاج سابق رفتم آن زمان این باشگاه تنها باشگاهی بود که در این رده ها تیم داشت. اولین مربی من در دنیای فوتبال مرحوم «علی دانایی فر» پدر مرحوم «ایرج دانایی فر» بود. من از همان ابتدا در تیم تاج بودم و تنها یک بار در رده جوانان بهمراه تیم جوانان برای منحل نشدن تیم کیان به این تیم رفتیم تا پروانه اش باطل نشود. بعد از آن دوباره به تیم خود برگشتم، در سال 57 به الاهلی دوبی رفتم، سال 61 برگشتم و دو سال دیگر در تاج بازی کردم. در 29 سالگی از فوتبال خداحافظی کردم. البته 29 سالگی در تمام دنیا تازه شروع بازی حرفه ای ولی برای من تقدیر اینطور بود.

 

 

«رایکوف نقش مهمی در فوتبال ایران داشت»

 

  • در دوران فوتبال حرفه ای شما رایکوف در فوتبال ایران حضور داشت، از نقش رایکوف در پیشرفت فوتبال ایران چه بود؟

رایکوف در فوتبال ایران نقش مهمی داشت و پایه و اساس فوتبال را بنا کرد. قبل از حضور رایکوف، فوتبال ما تیم ملی قدرتمندی داشت که جور شده بود یعنی با برنامه و سازماندهی شده نبود. در فاصله دهه 40 تا 50 این تیم بزرگ قهرمان آسیا شد، اما به مرور تیم پیر شد؛ ولی جرات تغییر تیم نبود تا اینکه رایکوف آمد و تغییر نسل داد و تمام تیم را جوان کرد. رایکوف این تیم را به اردوی شوروی برای انتخاب تیم ملی و آمادگی برای جام عمران منطقه ای که هر دوسال بین تیم های ترکیه، پاکستان و ایران برگزار می شد، برد. این تیم در چهار بازی در آن اردو 20 گل خورد و بعد به ترکیه برای جام عمران رفت که آنجا هم در دو بازی 6 گل خورد. ایران یک بازی را 4 بر 2 به ترکیه باخت و در بازی با پاکستان 4 بر 2 پیروز شد. این تیم در 6 بازی 26 گل خورد و انتقادها به آن بسیار بود؛ اما رایکوف تیم را تغییر نداد و آن را آماده کرد، این تیم قهرمان آسیا شد. بعدها جوان هایی چون ما نیز به تیم اضافه شدند و توانستیم در بازی های آسیایی 1974 قهرمان شویم. سال 1976 در  جام ملت های آسیا اول شده و به المپیک رفتیم. در آن زمان که جام جهانی 16 تیم داشت و از آسیا و اقیانوسیه تنها یک تیم می رفت، تیم ما به جام جهانی رفت. رایکوف اعتقاد داشت هر مربی بیش از 2، 3 سال نباید در تیمی بماند بنابراین از سال 53 رایکوف به تیم باشگاهی رفت و سرمربی تاج سابق شد و تیم ملی را به اوفارل سپرد. رایکوف از کشور یوگسلاوی و بلوک شرق بود و اوفارل از بلوک غرب و ایرلندی انگلیسی بود. رایکوف به بدنسازی اهمیت می داد و آینده نگر بود و فونداسیون تیم ملی را بنا نهاد. اوفارل هم از اروپای غربی آمد و روبنای تیم را ساخت و آن را مدرنیزه کرد. بعد از آن که آقای حشمت مهاجرانی مربی تیم ملی شد توانست با تیم به موفقیت هایی که گفتم برسد در واقع او که دستیار اوفارل بود تیمی را تحویل گرفت که فونداسیونش را رایکوف و روبنایش را اوفارل بنا نهاد.

 

 

«جلال طالبی، بهترین بازیکن دوران ما بود»

  • از نظر شما بهترین بازیکن در نسل شما که بود؟

به نظرم جلال طالبی بهترین بازیکن فوتبال در دوران ما بود که متاسفانه تنها یک سال بازی کرد و مصدوم شد و هم خودش و هم فوتبال ایران ضربه خورد. در مورد بازیکنان خارجی من از چند نفر الگو می گرفتم. صبرِ بکن بائر، استارت هایِ کرایوف و گل زدن هایِ عجیب مولر همیشه برایم مورد توجه بودند. من معتقدم نسل بعد از ما آخرین نسل خوب فوتبال بودند که بازیکنانی چون ناصر محمدخانی، فرشاد پیوس و عابدزاده در آن حضور داشتتند؛ ولی جنگ تاثیر خود را بر فوتبال نیز گذاشت. نسل از بین رفت و تا دوباره می خواست شکل بگیرد آن زیرساخت فراهم نشد. بغیر از 1998 که باز هم تیم ملی خودش جور شد و با سازماندهی و برنامه نبود.

  • بغیر از تیم خودتان کدام تیم محبوب شما کدام بود؟

آن زمان که در تاج بازی می کردم، این تیم، تیم مطرحی نبود و دو تیم دارایی و شاهین تیم های مطرح و محبوب فوتبال ایران بودند اما آن تیم ها منحل شدن و تمام تیم دارایی به تاج آمد و تیم شاهین نیز کامل به پرسپولیس رفت برای همین به ما تاجی ها دارایی چی هم می گفتند.

 

« مسیر مدرسه تا خانه را هر روز می دویدم»

 

  • آیا به ورزش دیگری غیر از فوتبال علاقه داشتید؟ اگر به گذشته برگردید ورزش دیگری انتخاب می کنید؟

در دوران تحصیلِ ما از ماه آبان مسابقات آموزشگاه  های کشور در تمام رشته ها آغاز می شد. می توان گفت یک المپیک دانش آموزی بود، چیزی که در تمام دنیا مرسوم است و چون از پایه بود باعث قوی شدن ورزش قهرمانی کشور هم می شد. در مدرسه مسئول ورزش بودم و اگر یکی از تیم ها بازیکن کم داشت خودم بعنوان بازیکن در آن تیم حاضر می شدم، از لحاظ بدنی آماده بودم شاید چون مسیر مدرسه تا خانه مان را هر روز می دویدم. این مسیر سر بالایی بود و با پیکان باید دنده یک می رفتیم و ناخودآگاه برایم بدنسازی شده بود.  البته من از خانواده متوسط به پایین بودیم تغذیه اصولی نداشتم؛ ولی با همین شرایط کشتی گرفته ام، در دوی ده هزارمتر مقاومت در منطقه شمیران مقام دوم داشته ام. در پینگ پنگ انفرادی نفر دوم بودم و در دَبِل اول بودم؛ اما در نهایت باید یک رشته را انتخاب می کردم و من فوتبال را انتخاب کردم. هنوز هم اگر به گذشته برگردم فوتبال برایم اولویت است و عاشق این ورزش هستم. 

 

«اول فروردین سالروز تولد برادر شهیدم است»

 

  • حال و هوای نوروز و عید برای شما چگونه است و یادآور چه چیزهایی است؟

نوروز غیر از تغییر سال و گرامیداشت تحول زمین برای من اهمیت شخصی دارد و من و خانواده ام آن را گرامی می داریم. اول فروردین سالروز تولد برادرم است که شهید شد و نهم فروردین نیز سالروز تولد مادرم. بنابراین عید مبارکی و اهمیت مضاعف برای من داشته و دارد. ولی خاطره عیدی گرفتن ها و خرید شب عید همچنان در ذهنم هست. بچه که بودیم پدر و مادرم ما را به باغ همایون کنار توپخانه می بردند و برایمان کت و شلوار و پیراهن و یک کراوات کِشی می خریدند. بزرگ ترها به ما عیدی می دادند. پول هایی که از لای قرآن بیرون می آوردند را خیلی دوست داشتم. من هنوز پنج زاری هایی که دایی مادرم به ما عیدی می داد و از دید ما خیلی کم بود را یادم است.

                                                                    

« بهترین ها را برای مردم کشورم می خواهم»

  • چه آرزویی در آستانه سال نو برای مردم دارید؟

من چون ورزشکار بودم و در سطح ملی کار کرده ام همیشه در هر جایی از ایران مورد احترام بوده و مرهون محبت های مردم بوده ام. مثلا اگر به یک روستای کوچک هم می رفتم و فکر می کردم مردم من را نمی شناسند باز من را می شناختند و بهترین استقبال و پذیرایی را از من کرده و به من توجه می کردند. بنابراین ارتباط ما ورزشکاران همیشه با مردم خوب بود. من نگران این مردم مهربان هستم. وضعیت اقتصادی و معیشتی این روزها خوب نیست. مردم هنوز به امثال من لطف دارند و گاهی ما را دعوت می کنند من با تمام علاقه ام معمولا این دعوت ها را رد می کنم، چون می دانم مزاحمت و هزینه اضافه بر دوش آن ها خواهم بود. از خدا می خواهم اوضاع و شرایط کشورمان خوب شده تا مردم هم با هم خوب بشوند و بهترین ها را برای مردم کشورم آرزومندم.