یاد بزرگان/ جهان پهلوان تختی؛ اسطوره محبوب و جاودان

منش پهلوانی برآمده از فرهنگ ایرانی است و نمود آن در ورزش آشکارتر است. تربیت پهلوانی، غایت و مقصود، تربیت بدنی و ورزش بود. تربیت، رادمردی و پهلوانی، نتیجه‌ قدیمی‌ترین تربیت سنتی و اجتماعی ایرانیان بود و پهلوانان نمونه‌های زیبا و کامل شهامت اخلاقی، دلیری، سلحشوری و مردانگی بودند. پنجم شهریورماه، روزی نمادین در تاریخ ورزش ایران و یادآور این ویژگی اصیل ایرانی است.

به گزارش پایگاه خبری صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور، امروز زادروز جهان پهلوان غلامرضا تختی اسوه رادمردی است. تختی اگر زنده بود امروز 94 ساله می‌شد. هرچند او در دهه چهارم زندگی از این دنیا رخت بربست؛ اما نامش بر تارک پهلوانی ورزش این کشور درخشان ماند و همچنان به نام " آقا تختی" خوانده می‌شود. زنده‌یاد تختی نه به خاطر مدال‌های فراوانش و قهرمانی‌های زیاد، بلکه به خاطر منش پهلوانی، مردمی بودن و جوانمردی جاودانه شد.

غلامرضا تختی متولد ۵ شهریور ۱۳۰۹ در تهران است. او در خانواده‌ای متوسط در محله خانی‌آباد تهران به دنیا آمد و آخرین فرزند خانواده بود. روزگار با پدرش "رجب خان" سر سازگاری نداشت، مشکلات اقتصادی دامن‌گیر زندگی‌شان شد و وقوع جنگ جهانی دوم نیز بر این مشکلات افزود، همین موجب شد تا غلامرضا از همان نوجوانی به دنبال کار و کمک به خانواده باشد. وی از کودکی به ورزش علاقه داشت؛ ولی معیشت مانع ورود جدی‌اش به ورزش شده بود. برای همین ورزش در ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در شروع به سراغ ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای رفت و نزد پهلوان سید علی حق شناس ( پهلوان اول ایران) به شاگردی پرداخت.

او در سال 1327 مشغول خدمت سربازی شد و در مهر سال 1327 در شرکت راه‌آهن استخدام شد. در سربازخانه با استفاده از فرصت‌ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می‌گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین‌های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."

تختی در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد درآمد و به صورت حرفه‌ای زیر نظر حبیب‌الله بلور کشتی آزاد را برای شرکت در مسابقات قهرمانی آغاز کرد و در همان سال نخستین قهرمانی کشور خود را کسب کرد. به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره مسابقه‌های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، 1951) با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.مسابقات سال 1951 هلسینکی برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده‌ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین‌المللی کشتی ادامه یافت.

اولین حضور تختی در المپیک با نایب قهرمانی همراه بود.  او در بازی‌های 1952 هلسینکی با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر " دیوید جیما کوریدزه" از شوروی صاحب نشان نقره شد. هرچند در دوره بعدی مسابقات جهانی نتوانست نتیجه بهتری از چهارمی به دست بیاورد؛ اما هنوز 6 ماه نگذشته بود که شکست غافلگیرانه خود در برابر وایکینگ پالم سوئدی در رقابت‌های جهانی را جبران کرد. مسابقات جهانی توکیو 1954 نیز خاطره خوشی برای پهلوان تختی نبود و نتوانست نتیجه مطلوبی کسب کند.

 بازی‌های المپیک 1956 ملبورن که در آذرماه 1335 برگزار شد نخستین نشان ارزشمند طلا را برای تختی به ارمغان آورد. تختی در این رقابت‌ها بار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان مدال طلا را به گردن آویخت. این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین‌تر از حریف ایرانی قرار می‌گرفتند.

جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال‌های 1336 و 1337 نیز این عنوان را تکرار کرد.

جهان پهلوان تختی در سال 1958 در بازی‌های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان‌‍های طلا و نقره را کسب کرد و در مهرماه سال 1338(1959) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.

تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت‌های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سال‌های قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره بازی های المپیک 1960 رم تا مکان پنجم رده‌بندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه‌ترین کشتی‌گیر ایران که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر "عصمت آتلی" از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.

اما پایان حضور موفق تختی در میدان‌های بزرگ به رقابت های جهانی 1959 ژاپن برمی‌گردد، تیم کشتی ایران در این رقابت‌ها پرافتخارترین حضور خود رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت. جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن 87 کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای دوران ورزشی خود را به گردن آویخت

قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرارگرفت.

تختی در سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶، با وجود بالا رفتن سن به دلیل درخواست مردم، همچنان عضو تیم ملی کشتی ایران بود؛ اما به دلایل مختلف نتوانست در این سال‌ها با اقبال و کسب عنوان روبه‌رو شود. یک طلا و دو نقره المپیک، دو طلا و دو نقره جهانی و یک طلای آسیایی سهم تختی از کشتی بود.

 

چرا تختی محبوب مردم بود؟

آنچه تختی را در ورزش و در میان مردم نامدار و ماندگار کرد تنها مدال‌های خوشرنگش نبود، او بیشتر به واسطه مرام و توجه‌اش به مردم مورد توجه بود.

یکی از مکان‌هایی که تختی به آن رفت‌وآمد داشت، گل‌فروشی رز در نزدیکی چهارراه تخت‌جمشید (طالقانی کنونی) بود. او گل‌های باغچه خانه‌اش را می‌چید، دسته می‌کرد و برای فروش به گل‌فروشی رز می‌برد. اما هر بار که به آنجا می‌رفت، مردم دورش جمع می‌شدند و با او گرم صحبت می‌شدند. تختی نیز برای جبران محبت مردم، بیشتر گل‌ها را به آن‌ها هدیه می‌داد و گاه حتی یک دسته گل هم به فروشگاه نمی‌رسید.

با بنز سفیدش به گل‌فروشی می‌رفت و بچه‌مدرسه‌ای‌ها کنار ماشینش عکس یادگاری می‌گرفتند. گل‌فروش از او می‌خواست که خود را از دید مردم پنهان کند، اما تختی پاسخ می‌داد: «مردم برای دیدن من آمده‌اند؛ چرا باید خودم را پنهان کنم؟»

در ۱۰ شهریور ۱۳۴۱، زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۷.۲ ریشتر شهرستان بوئین‌زهرا را لرزاند. تختی به‌صورت خودجوش، صندوق کمک را بر گردن انداخت و از پارک ساعی تا تالار کیهان در خیابان فردوسی، با پای پیاده و بلندگو، مردم را به یاری زلزله‌زدگان فراخواند. مردان پول و زنان زیورآلات خود را در صندوق می‌انداختند. این اقدام تختی موجی از همدلی و کمک‌رسانی را در کشور به راه انداخت و ده‌ها کامیون اقلام کمکی به دست او سپرده شد. تک تک این کردار و منش باعث شد تا تختی در جامعه همچنان " آقا تختی" بماند.

تختی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین مسابقات جهانی 1966 تولیدو در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود اسطوره و الگوی اخلاق و پهلوانی است. پیکر بی‌جان غلامرضا تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در یکی از اتاق‌های هتل آتلانتیک تهران پیدا شد و همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت‌انگیز فرو برد. با گذشت بیش از نیم قرن از مرگ تختی همچنان گمانه‌زنی‌ها و داستان‌های مختلفی در خصوص مرگ زودهنگام این پهلوان نام‌آور وجود دارد.

یاد و نامش گرامی.

بازی‌های المپیک:

1952 هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم

1956 ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم

1960 رم: مدال نقره ۸۷ کیلوگرم

1964 توکیو: چهارم۹۷ کیلوگرم

 قهرمانی جهان:

1951 هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم

1954 توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلوگرم

1961 یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم

1962 تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلوگرم

  بازی‌های آسیایی:

1958 توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم