" صادق رحیمی‌قصر" ملی‌پوش فوتبال پنج‌نفره: سخت‌کوشی فاکتور مهم موفقیت است

معتقد است زندگی بدون چالش و اشتباه معنا ندارد؛ اما انسان نباید اشتباهات خود را دوبار تکرار کند. همچنان تلاش می‌کند و امیدوار است دوباره بتواند حضور در پارالمپیک و رفتن بر روی سکو را تجربه کند. "صادق رحیمی‌قصر" عضو تیم ملی فوتبال پنج‌نفره ایران و دارنده مدال نقره پارالمپیک 2016 ریو و طلا و نقره بازی‌های پاراآسیایی است. پایگاه خبری صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور به مناسبت زادروز این قهرمان ملی‌پوش گفت‌وگویی با وی داشته که در ادامه می‌خوانید.

چند ساله شدید؟

متولد ششم خردادماه 1374 در استان کرمان، شهرستان نرماشیر، روستای عزیزآباد هستم و 30 ساله شدم.

 

اولین جشن تولد خود را بخاطر دارید؟

در روستای ما خبری از این مناسبت‌ها نبود به همین دلیل در کودکی و نوجوانی جشن تولدی نداشتم. اولین تولدم را سال 95 در اردوی تیم ملی در پیست دوومیدانی استادیوم هرندی، هم‌تیمی‌هایم برایم جشن گرفتند. در حال حاضر همسر و فرزندانم این روز را برایم خاطره‌انگیز می‌کنند و اغلب هم غافلگیر می‌شوم.

 

چه احساس و آرزویی در زادروزتان دارید؟

هم خوشحالم از تکرار این روز و هم به تامل و تفکر فرو می‌روم. البته حس خوشحالی زودگذر است و در لحظه شادی و سرور خانواده‌ و عزیزانم برایم مسرت‌بخش است. اما حس دیگرم معمولا چند روزی با من است. مکث در گذرِ یک سال از عمر و اینکه در ادامه باید زندگی و مسیر خود را چگونه سپری کنم که خرسندتر باشم، ذهنم را مشغول می‌کند. آرزوی خاصی برای خودم ندارم. بیشتر دنبال خوشحال کردن اطرافیان، مادر، همسر، فرزندان و دوستانم هستم.  اگر چیزی بخواهم در راستای همین است.

نگاهتان به زندگی پس از سه دهه چه تغییری کرده است؟

قطعا دید تازه‌تری به زندگی پیدا کرده‌ام. سه دهه زندگی برای من پر از تجربه بوده است؛ اما این دلیل نمی‌شود که از خودم انتظار داشته باشم دیگر اشتباه و خطایی نکنم. فکر می‌کنم زندگی محل تجربه‌های تازه است و تجربه جدید بدون اشتباه نمی‌شود. ما باید از آزمون‌های پیشین زندگی برای اتفاق‌های نو بهره ببریم و آنچه نادرست بوده را دوبار تکرار نکنیم بلکه به خودمان فرصت آزمایش و خطاهای جدید بدهیم.

 

از ورودتان به ورزش و تیم ملی فوتبال پنج‌نفره بگویید.

من بچه‌ی روستا و عاشق فوتبال بودم. در 8 سالگی به دلیل بی‌احتیاطی خودم و یک انفجار بینایی هر دو چشم خود را از دست دادم. با وجود شرایطم به خانواده‌ام اصرار کردم که می‌خواهم به مدرسه بروم. بنابراین برای ادامه تحصیل به کرمان رفتم. زندگی با شرایط من و دور از خانواده خیلی سخت بود؛ اما چون عاشق فوتبال بودم و آنجا موقعیت فوتبال بازی کردن بود، باعث شد دوام بیاورم. در واقع عشق به فوتبال انگیزه‌ای شد تا در خوابگاه بمانم و درس بخوانم. در ابتدا فوتبال معمولی بازی می‌کردم. بعدتر متوجه شدم ورزشی بنام فوتبال پنج‌نفره برای نابینایان وجود دارد. برای این رشته استعدادیابی شدم و در 12، 13 سالگی با وجود اینکه خیلی جثه‌ام کوچک و ریز بود عضو تیم بزرگسالان استان شدم. با این تیم در مسابقات کشوری سال 88 حضور پیدا کردم و بعنوان پدیده معرفی شدم. اولین مربی‌ام آقای مستقیمی بود که جزوِ اولین مربیان فوتبال نابینایان در کشور است. سال 89 از بازیکنان فوتبال پنج‌نفره هر استان خواسته شده بود برای عضویت در تیم ملی تست بدهند، تصمیم گرفتم بروم. از سال 89 تا 91  از تیم ملی خط می‌خوردم؛ اما سال 92 بالاخره عضو تیم ملی شدم و از آن سال تا کنون ملی‌پوش هستم.

 

چه عناوینی با تیم ملی کسب کردید؟

در این سال‌ها عناوین متعددی از جمله نشان طلای تورنمنت جهانی تایلند ۲۰۱۳، طلای بازی‌های پاراآسیایی ۲۰۱۴ اینچئون، طلای مسابقات منطقه‌ای ژاپن ۲۰۱۵، مدال نقره بازی‌های پارالمپیک ریو ۲۰۱۶، نشان نقره رقابت‌های بین‌المللی برزیل ۲۰۱۶، نقره مسابقات منطقه‌ای مالزی ۲۰۱۷، نشان نقره مسابقات بین‌المللی بلژیک ۲۰۱۸،  قهرمانی آسیا در مسابقات 2019 تایلند (کسب سهمیه پارالمپیک 2020 توکیو) و نقره پاراآسیایی 2020 هانگژو را بعنوان ملی‌پوش با تیم فوتبال پنج‌نفره ایران کسب کرده‌ام.

چه احساسی هنگام حضور بر سکوی المپیک داشتید؟

در عین خوشحالی افسوسی هم همراه ما بود چون طلا را از دست داده بودیم. به نظرم آنکه برنز می‌گیرد حالش از کسی که نقره گرفته بهتر است چون آخرین بازی را پیروز شده است. من و باقی هم‌تیمی‌ها از اهتزاز پرچم ایران و افتخارآفرینی خوشحال بودیم؛ اما حسرت پیروزی در فینال با ما ماند هر چند حضور در مسابقه نهایی در بالاترین سطح رقابت‌های دنیا بسیار هیجان‌انگیز بود. در پارالمپیک روزهای خوب و پرشوری را تجربه کردم. قبل از این مدال خیلی سختی کشیده بودم و کسب مدال برایم شیرین و نتیجه تلاش‌هایم بود. برای من و بچه‌های تیم مسائل مادی مهم نبود، همینکه به این مسابقات رفته بودیم و در برابر برزیل و تیم‌های بزرگ قرار گرفته و به فینال رسیده بودیم کافی بود. از طرفی بازی‌ها پخش زنده بود و همین باعث شد ما در جامعه شناخته شویم و جایگاه و شان اجتماعی هم بدست بیاوریم. گاهی دلم می‌خواهد به آن روزها برگردم. متاسفانه فوتبال پنج نفره دو دوره است به دلایلی که کارشناسی نیست به پارالمپیک و برخی مسابقات اعزام نمی‌شود و همین باعث افت تیم و تغییر سید آن شده، هر چند تلاش ما و مربیان ارتقای دوباره تیم است.

 

آیا روزی فکر می‌کردید مسیر ورزش را تا بهترین عناوین دنیا طی کنید؟

هرگز. وقتی نوجوان بودم فقط می‌خواستم فوتبال بازی کنم و شاید عشق به فوتبال باعث شد این مسیر را پیش بروم. ورزش حرفه‌ای سختی‌های خود را دارد که برای توانیابان کمبود امکانات تا دردسرهای مسیر آن را چندبرابر می‌کند. همین حالا هم که من برای اردو می‌روم همچنان با چالش های بسیاری روبه‌رو هستم، از هزینه رفت و آمد که تقریبا 60 درصد آن بر عهده خودم است تا مشکلاتی مانند سوار شدن به هواپیما پیش رویم است. به تازگی گویا قانونی گذاشته شده که افراد نابینا حتما باید در سفر خود همراه داشته باشند. من که به تنهایی از پس هزینه‌هایم برای اردو برنمی‌آیم چطور یکی دیگر را نیز همراه خود ببرم. 

 

توصیه‌ای که از کوله‌بار زندگی دارید؟

" اشک‌هایی که بعد از هر شکست ریختی عرقی است که بعد تمرین نریختی " این جمله همیشه پس زمینه تصویر پروفایل هم‌تیمی‌ام احمدرضا شاه‌حسینی است. جمله‌ای که هر بار مرا به  تامل وامی‌دارد و درس زندگی است. قطعا در همه مراحل زندگی به ویژه ورزش حرفه‌ای باید سختی‌ها را به جان خرید تا به هدف خود رسید. سختکوشی فاکتور مهم موفقیت است. به قول مربی‌ تیم ملی آقای جواد فلفلی "اگر می‌خواهی پخته شوی نباید هیچ‌وقت از کوره در بروی". من به این نکته هم همیشه اعتقاد داشته‌ام صبوری و گذشت باعث می‌شود در کنار همت و تلاش از پس مشکلات برآمد. پس اگر هدفی دارید همه اتفاق‌ها و سختی‌ها را به جان بخرید زیرا پایان آن مسیر لذت‌بخش است و آن لذت با چیزی قابل قیاس نیست.

 

حرف آخر

امیدوارم به مدال‌آوران پارالمپیکی توجه ویژه‌تری شود زیرا با محدودیت‌های بسیاری به قله افخارآفرینی برای کشور می‌رسند.

همچنین از صندوق حمایت به دلیل تبریک و یادآوری زادروزم سپاسگزارم.