میثم شجاعیان دروازه‌بان تیم ملی فوتبال 5‌نفره: اراده و تلاش هر غیرممکنی را ممکن می‌سازد

هربار کیک تولد کودکی‌اش را که یک زمین چمن فوتبال بوده، در آلبوم خانوادگی می‌بیند، به فوتبال و سرنوشتی که با آن گره خورد فکر می‌کند، به مسیری که برای او مدال پارالمپیک را همراه داشته است. میثم شجاعیان دروازه‌بان تیم ملی فوتبال 5 نفره ایران است که با این تیم توانسته عناوین مختلفی از جمله مدال نقره پارالمپیک ریو 2016 را کسب کند. او متولد سی‌ام مهرماه است. پایگاه خبری صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور، گفت‌وگویی با وی داشته که در ادامه می‌خوانید.

سی‌ام مهرماه چندساله می‌شوید؟

متولد سال 1367 در شیراز هستم. در روزهای پایانی 36 سالگی هستم و چند روز آینده 37 ساله می‌شوم.

 

اولین جشن تولدی که برایتان گرفتند را به یاد دارید؟

اولین را به یاد ندارم زیرا تا حدود 10 سالگی خانواده‌ام برایم هر ساله جشن ترتیب می‌داده‌اند و عکس‌های مختلفی از آن جشن‌ها به یادگار مانده است. هنوز وقتی عکس کیک تولد 5 سالگی‌ام را  که یک زمین چمن فوتبال بوده می‌بینم از اینکه آن زمان علاقه‌ام به فوتبال مشخص بوده و زندگی بالاخره من را به سمت توپ و فوتبال سوق داد، هیجان‌زده می‌شوم. پس از ازدواج هم همسرم هر ساله برای من تولد می‌گیرد. برخی از تولدهایم هم مصادف با مسابقات بوده و معمولا برایم در میانه رقابت‌ها جشن و هدیه گرفته‌اند. تولد سال گذشته‌ی من در بازی‌های پاراآسیایی هانگژو بود و در سالن غذاخوری میان جمع زیادی از ورزشکاران، هم‌تیمی‌هایم با کیک غافلگیرم کردند که این برایم خیلی خاطره‌انگیز و شیرین بود.

 

بهترین هدیه تولدی که گرفتید، چه بوده؟

برای من هدیه و کادو بسیار اهمیت دارد، چه دادن هدیه، چه گرفتن آن، هر دو را دوست دارم و برایم جذاب و سرشار از حس خوب است. برایم خوشایند نیست که بپرسند هدیه چه می‌خواهی یا بگویند پول کادو را می‌د‌هیم خودت هر چه نیاز داری بخر، این فلسفه هدیه دادن نیست. هدیه دادن یعنی به یاد یکی بودن و همین ارزشمندش می‌کند. خداوند لطف کرد و در فروردین‌ماه به من و همسرم فرزندی اعطا کرد که حضور او در تولد امسالم بهترین اتفاق است و ارزنده‌تر از هر هدیه‌ای.

 

 چه حسی را در روز تولدتان تجربه می کنید؟ آیا نگاهتان به زندگی با بالا رفتن سن تغییر کرده است؟

در روز تولدم حس بسیار دوگانه‌ای دارم. از آنجاییکه انسانِ امیدواری هستم در روز تولدم انگیزه و امید به آینده دارم و مسیر را روشن می‌بینم؛ ولی این سئوال که آیا با بالا رفتن سن همچنان توانایی جسمی گذشته را خواهم داشت و باز هم می‌توانم ورزش کنم هم گریبانگیرم می شود؛ اما همیشه امید و انگیزه پررنگ‌تر از هر حس دیگری در زندگی من کار می‌کند. به نظرم هرچه سن بالاتر می‌رود نگاه به مسائل عمیق‌تر و جدی‌تر می‌شود وقتی جوان‌تر هستی آنقدر نسبت به آنچه می‌بینی و می‌شنوی تامل نمی‌کنی و روی تک تک مسائل ریز نمی‌شوی.

 

آرزویتان در روز تولدتان چیست؟

مهم‌ترین آرزویم هرساله در لحظه فوت کردن شمع تولدم، سلامتی عزیزانم است که برایم بسیار مهم و ارزشمند است. این مسئله از زمانی برایم اهمیتش بیشتر شد که پدرم پس از چند سال رنجِ بیماری فوت کرد. دیدن درد و سختی او هرگز از ذهن من پاک نمی‌شود.

 

 

از حضورتان در فوتبال 5 نفره بعنوان دروازه‌بان بگویید.

 پست دروازه‌بانی در فوتبال روحیات خاصی را می‌طلبد و باید حس مسئولیت‌پذیری بالایی داشت، زیرا در یک تیم در نقطه آخر ایستادی. باید قوی باشی و به دوستانت روحیه و اعتماد بدهی طوری که آن ها با اطمینان به دروازه، انگیزه و قدرت بگیرند. داشتن چنین روحیاتی در وجودم من را به سمت دروازه‌بانی کشاند با اینکه در رده پایه بسکتبال بازی می‌کردم، از 17، 18 سالگی در رده بزرگسالان بعنوان دروازه‌بان کارم را آغاز نمودم. حضورم در فوتبال 5‌نفره اتفاقی بود. در دوران دانشجویی عضو تیم فوتبال و فوتسال دانشگاه بودم. یکی از بچه‌های دانشگاه برای تیم 5 نفره استان فارس دروازه‌بان می‌خواست که من را معرفی کردند. آن زمان این فوتبال در ایران بسیار نوپا بود. فوتبال 5 نفره ویژه نابینایان است؛ اما طبق قوانین دروازه‌بان در این رشته باید بینا باشد. با تیم فارس در مسابقات کشوری قهرمان شدیم و سال 89 به تیم ملی دعوت شدم. با تیم ملی ایران به عناوین مختلفی از جمله: قهرمانی بازی‌های پاراآسیایی 2014 اینچئون، کسب مدال نقره پارالمپیک 2016 ریو، نایب قهرمانی پاراآسیایی هانگژو 2022 و چندین قهرمانی و نایب قهرمانی آسیا رسیدم.

 

از احساستان پس از کسب مدال پارالمپیک بگویید.

تیم ما در پارالمپیک ریو 2016 شگفتی آفرید، حتی مسئولین ما نیز انتظار چنین نتیجه‌ای را نداشتند و بلیت برگشت تیم را زودتر از موعد گرفته بودند؛ ولی ما با قدرت به فینال راه یافتیم، نکته مهم خودباوری بود، ما بچه‌های تیم به توانایی‌هایمان ایمان داشتیم و در وجود خود می‌دیدیم که کسب عنوان کنیم. حس دریافت مدال در چنین میدانی و به اهتزاز درآمدن پرچم ایران وصف ناشدنی است. موفقیتی که موجب شادی مردم کشورت شود و افتخاری برای نام ایران باشد، بسیار بزرگ است.

 

تفاوت فوتبال 5 نفره با فوتبال مرسوم 11 نفره در چیست؟

همانطور که گفتم فوتبال 5‌نفره مختص نابینایان است و قوانین و ساختار آن بسیار متفاوت است. بازیکنان درون زمین نابینا و کم‌بینا هستند و همگی در حین بازی چشم‌بند دارند به جز دروازه‌بان که بینا است البته دروازه‌بان محدود است و  بیشتر از 2 متر نمی‌تواند از دروازه خارج شود. در این شکل از فوتبال توپ صدا دارد و بازیکنان بر اساس صدا آن را دنبال می‌کنند. در کناره‌های زمین دیواره وجود دارد و 3راهنما در نقاط مختلف زمین، یکی دروازه بان، دیگری سرمربی در میانه زمین و نفر سوم مربی پشت دروازه حریف قرار دارند. فوتبال 5‌نفره یکی از جذاب‌ترین فوتبال‌ها است و تماشاچیان بسیاری از آن استقبال می‌کنند.

 

تأثیری که حضور در فوتبال 5 نفره و همبازی شدن با نابینایان بر نگاهتان به زندگی گذاشت، چه بود؟

ما افراد سالم تا زمانی که در کنار افرادی با محدودیت‌های مختلف قرار نگرفته‌ایم، نگاهی ترحم‌آمیز به آن‌ها داریم؛ اما وقتی با آن‌ها زندگی می‌کنیم و کنارشان حضور داریم می‌فهمیم آن‌ها نه تنها نیازمند ترحم نیستند بلکه سبک و نگرششان به زندگی، یک کلاس درس است. شما ممکن است برای یک مسابقه تمام وجودت را بگذاری؛ اما وقتی می‌بینی هم‌تیمی‌هایت توانمندتر و قوی‌تر از خودشان ظاهر می‌شوند می‌خواهی تو هم مانند آن‌ها  فراتر از توانایی‌هایت عمل کنی.

 

آیا پس از خداحافظی از فوتبال به مربیگری پرداختید؟

پس از خداحافظی از فوتبال مدتی مربی تیم ملی بودم. روزهای اول که مربی شده بودم و دیگر در دروازه نمی‌ایستادم، برایم سخت بود. هم‌اکنون مربی فوتبال 5‌نفره در استان فارس هستم. دو سال بود که فوتبال را کنار گذاشته بودم و بازی نمی‌‌کردم؛ ولی افسرده شده بودم، تصمیم گرفتم دوباره به فوتبال برگردم و آن را آغاز کنم. ممکن است شرایطی فراهم شود تا دوباره در چارچوب دروازه تیم 5 نفره قرار بگیرم.

 

توصیه و تجربه‌تان در زندگی چیست؟

این بهانه که نمی‌شود و نمی‌توان کاری را انجام داد قبول ندارم. همین حالا با بچه‌های نابینایی کار می‌کنم که راه رفتن هم برایشان مشکل است، همیشه به آن‌ها می‌گویم اگر لازم است راهِ یک ساله را در چهار سال طی کنید ولی به مقصد برسید، آن مسیر را بروید و کم نیاورید. هیچ غیرممکنی در دنیا وجود ندارد وقتی که ما اراده کنیم انجامش دهیم. همیشه مایکل جردن را مثال می‌زنم همه به او توصیه می‌کردند با توجه به استایل و قدرت بدنی‌اش به ورزش بوکس برود؛ اما او اراده کرد تا بسکتبال را دنبال کند و اسطوره شد.

 

حرف آخر.

از صندوق حمایت تشکر می‌کنم که به ما ورزشکاران اهمیت می‌دهد و به بهانه زادروزمان یادی از ما می‌کند.