جلیل باقری جدی یکی از قهرمانان پرافتخار میدان دفاع مقدس و ورزش است. او جانباز 70 درصد و دارنده مدال طلای پارالمپیک در دوومیدانی است. پایگاه خبری صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور با وی گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
از دوران کودکی خود و علاقهتان به ورزش بگویید.
متولد دوم شهریور سال 1351 در روستای بابلان از توابع استان اردبیل هستم. دوران کودکی من روزگار خانههای ویلایی و حیاطدار بود. در خانه که باز میشد، کوچه پر از بچه و شور و هیجان بود. قطعا در چنان شرایطی بچهها پرجنبوجوشتر بودند. من هم عاشق شیطنت و بازی بودم. با بچههای محله فوتبال بازی میکردم و با بازیهای محلی مثل هفتسنگ و ... در کوچه و خیابان سرگرم بودیم. همین فعالیتها تمرین بزرگ اتحاد و همبستگی بود، نکتهای که در دنیای کودکان امروز کمتر وجود دارد. به ورزش کشتی نیز علاقه داشتم و با وجود اینکه تنها ورزشگاه شهر ما فاصلهاش تا خانهی ما بسیار بود؛ برای یادگیری و تمرین کشتی با وجود مسافت طولانی به آنجا میرفتم. مدت زیادی کشتی تمرین نکردم زیرا تصمیم گرفتم به طور داوطلبانه به جبهه بروم.
شما در نوجوانی در جبهه حاضر و جانباز شدید، از آن روزها بگویید.
14 ساله بودم که به جبهه رفتم. احساس وظیفه و تکلیف در برابر خاک و وطنم من را به دفاع از آن وامیداشت، هرچند من یکباره به این نتیجه نرسیده بودم. همراه خانواده در روزهای انقلاب حضور داشتم و در دوران جنگ تحمیلی نیز برادر بزرگترم، دایی و بسیاری از بعنوان بسیجی و داوطلب به جبهه رفته بودند و آموزهی دفاع از ارزشها و وطن در من نهادینه شده بود، بنابراین وظیفه خود دانستم که در میدان دفاع مقدس حضور داشته باشم و از دین و خاک خود پاسداری کنم. متاسفانه سعادت شهادت نصیبم نشد؛ اما سال 65 در عملیات کربلای5 مجروح و قطع نخاع شدم و جانباز 70 درصد میباشم.
ورزش حرفهای را از کجا آغاز کردید؟
دورهی درمان من پس از مجروحیت یک سال و نیم طول کشید و تازه بعد از این مدت توانستم روی ویلچر بنشینم. در همان دوران یکی از همرزمانم که دررشته دوومیدانی فعالیت میکرد به من پیشنهاد داد به فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین بپیوندم و در رشتههایی که آن فدراسیون فعال است، شرکت کنم. جرقهی حضور در ورزش برایم از همانجا شکل گرفت، در این خصوص پرسوجو کردم و از سال 67 ورزش را آغاز و در رشتههای مختلف تمرین کردم. تقریبا در تمامی رشتههایی که فدراسیون جانبازان فعال بود از جمله تیراندازی، شنا، وزنهبرداری و دوومیدانی فعالیت و تمرین کردم. در آن زمان تعداد رشتههای ورزشی خیلی نبود، این ورزشها کمکم رونق گرفت و تعداد ورزشکاران جانباز و معلول نیز بیشتر شد. پس از مدتی حضور در تمرینات ورزشی حس کردم در دوومیدانی مستعد هستم و تصمیم گرفتم این رشته را بهطور تخصصی در پرتاب دیسک و وزنه ادامه دهم. بعنوان رشته دوم نیز بسکتبال با ویلچر را آغاز کردم و جزو اولین ورزشکاران این رشته بودم.
از حضورتان در تیم ملی و عناوین خود بگویید.
اولین بار سال 71-72 به اردوی تیم ملی دعوت شدم. در مسابقات مختلف جهانی دارای مدال هستم. مدال طلا و برنز بازیهای پارآسیایی گوانگژو 2010، نقره بازیهای پارآسیایی 2014 اینچئون و 2018 جاکارتا را در کارنامه دارم. مدال نقره پارالمپیک 2004 آتن در پرتاب دیسک و طلای پارالمپیک لندن 2012 در پرتاب وزنه را نیز کسب کردهام. البته در دوران ورزشی خود گاه نیز با بدشانسی و بیمهری روبهرو شدم. یادم است با وجود قهرمانی در مسابقات جهانی نیوزلند و ثبت رکورد جدید؛ به المپیک سیدنی 2000 اعزام نشدم. در المپیک ریو و پکن نیز حضور داشتم.
« کسب مدال را وظیفه خود در برابر مردم و کشورم میدانستم»
از احساستان در زمان کسب مدال بگویید.
اولین نشان برونمرزی من متعلق به مسابقات جهانی لندن است در آنجا نقره گرفتم، کسب این عنوان همه خستگیها را از جان و روحم خارج کرد. همواره به دست آوردن مدال را وظیفه خود در برابر مردم و کشورم میدانستم. المپیک بالاترین سطح مسابقات است و هر ورزشکاری میخواهد خود را در این میدان محک بزند. مدال نقره پارالمپیک 2004 آتن برایم خاطرهانگیز بود؛ اما قانع نشدم و مدال بالاتر میخواستم. حس میکردم اگر طلا نگیرم زحمات و رنجی که متحمل شدم، هدر رفته است، در بازیهای 2012 لندن توانستم با تلاش و دعای خیر مردم اولین طلای خود در پارالمپیک را کسب کنم و رکورد خود را ارتقا دهم. آن مدال طلا برایم بسیار به یادماندنی بود. یکی دیگر از افتخاراتی که نصیبم شد، پرچمداری بازیهای پارآسیایی 2014 اینچئون بوده است و آن را بزرگترین افتخار خود میدانم. حس عجیبی است که پرچم مقدس ایران در دستانت باشد و پیشاپیش کاروان ورزش کشورت آن را حمل کنی، همیشه قدردان خداوند برای این لحظات در زندگیام هستم.
احساس مشترکی از حضور در میدان دفاع مقدس و ورزش دارید؟
برای من هر دو، میدانِ غیرت و تعصب به خاک وطن بود. در میدان جنگ از دین، وطن و ناموس خود دفاع کردیم. جنگ بر ما تحمیل شده بود، هر وجب خاکی که رزمندگان و سربازان وطن آزاد میکردند یا از دشمن در امان نگاه میداشتند، برای ما سرشار از غرور و افتخار و نشانگر به ثمر رسیدن خون شهدا بود. در عرصه ورزش نیز حسی مشابه داشتم، جنگیدن برای نام وطن، اهتزاز پرچم مقدس سه رنگ کشور و نواخته شدن سرود ملی باارزش و غرورانگیز بود. من یک ایرانی هستم و همه افتخاراتم برای ایران است.
از مسیری که در ورزش طی کردید، راضی هستید؟
صددرصد. خوشحالم با وجود مشکل جسمی این راه را تا مقصد طی کردم. به توصیه امام فقیدمان(ره) به ورزش جهت تقویت قدرت جسمانی و پرورش روحانی پرداختم تا عقل و بدن سالم را برای خدمتگزاری به کشور خود صرف کنم. خواستن توانستن است و باید تلاش کرد تا توانایی و استقلال خود را به منصه ظهور رساند.
چرا تصمیم گرفتید از دنیای ورزش حرفهای خداحافظی کنید و آیا مربیگری را انتخاب کردید؟
بعد از همهگیری بیماری کرونا تمامی مسابقات ورزشی لغو شد، از طرفی مدام رشته ما در حال تغییر قوانین و کلاسبندی جدید بود. بنابراین تصمیم گرفتم از میادین جدی ورزش خداحافظی کنم. البته به طور مستمر ورزش بدنسازی و بسکتبال را پیگیری میکنم. دلم میخواست شرایطی باشد که بتوانم تجربیات خود را در اختیار نسل جدید قرار دهم؛ اما از دید من مربیگری مسئولیت سنگینی است و من را در برابر استعداد، وقت و انرژی شاگردان و فرزندان کشورم متعهد میکند. از این روی حس کردم شاید نتوانم از عهده این مهم برآیم و به سمت مربیگری نرفتم.
نتیجه ورزشکاران کشورمان را در پارالمپیک چگونه دیدید؟
ورزشکاران جانباز و معلول ما همیشه با تمام قوا در میادین مهم بینالمللی حضور داشته و افتخارآفرینی کردند و این بار هم نتیجه زحمات خود را دیدند. امیدوارم این مسیر پرافتخار ادامه داشته باشد.
خبرنگار: سمیه انصاری فر