حمزه محمدی قهرمان و رکوردشکن پارالمپیک، دارنده مدالهای متعدد جهانی، آسیایی و یکی از نامآوران عرصه پاراوزنهبرداری ایران و جهان است. پایگاه خبری صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور، با وی گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
از خودتان و ورودتان به ورزش بگویید.
متولد 24 فروردین 1357 در ساری هستم. در 3 سالگی به دلیل ویروس فلجاطفال از هر دوپا فلج شدم. بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفتم ورزش را به صورت جدی دنبال کنم و سراغ رشته بدنسازی رفتم. تمرینات خود را در این رشته ادامه دادم، به مرور در حیطه پرسسینه خوب ظاهر شدم و مربیانم من را دارای استعداد دیدند. با مشورت و کمک مربیان و دوستان به رشته وزنهبرداری معلولین هدایت شدم. در ابتدای مسیر مربیام «علی محمودی» که از جانبازان جنگ تحمیلی بود بسیار به من انگیزه داد. بعد از 3 سال فعالیت در رشته پاراوزنه برداری، سال 80 به تیم ملی دعوت شدم. همان سال قرار بود به مسابقات بینالمللی مصر برویم که آن اعزام لغو شد. سال بعد در مسابقات جهانی مالزی 2002 در اولین حضورم توانستم مدال نقره را کسب کنم. این مدال انگیزه و ارادهام برای پیشرفت را بیشتر کرد، پس از آن در مسابقات بینالمللی اسلواکی مدال طلا و جواز حضور در پارالمپیک آتن 2004 را به دست آوردم.
از احساستان پس از کسب مدال در پارالمپیک پکن و آتن بگویید.
حضور در المپیک آرزو و هدف نهایی هر ورزشکاری است. من با وجود مصدومیت به آتن اعزام شدم و اولین حضورم در چنین میدان بزرگی بود. تمام آنچه در توانم بود را در آن مسابقات گذاشتم، رقابت تنگاتنگی با نفر دوم داشتم. من و رقیبم هر دو یک رکورد زده بودیم؛ ولی چون وزن من 100 گرم بیشتر بود، مدال برنز به من رسید که آن هم برایم ارزشمند بود. بعد از آتن وزن خود را از 67/5 به 60 کیلو تغییر داده و یک دسته پایینتر آمدم. البته کار برایم سختتر شده بود و باید برای حضور در المپیک بعدی تمرین و تلاش بیشتری میکردم. خوشبختانه به پارالمپیک پکن 2008 راه یافتم و آنجا توانستم مدال طلا را با شکستن رکورد پارالمپیک سیدنی به دست آورم. کسب طلای پارالمپیک بسیار خوشحالکننده و هیجانانگیز است. نتیجه 4 سال وزنه زدن و تمرین خود را میدیدم، از طرفی بعنوان سفیر و نماینده کشورم از اهتزاز پرچم ایران در المپیک احساس غرور و افتخار داشتم.
در دوران ورزش حرفهای چه مدالهای دیگری کسب و چه زمانی از میادین خداحافظی کردید؟
تا سال 2011 در تمامی میادین بینالمللی مدال طلا کسب کردم. در طول مدت ورزش خود یک نشان طلا از بازیهای پاراآسیایی گوانگجو 2010، یک نشان نقره از بازیهای پاراآسیایی اینچئون 2014، یک نشان برنز از بازیهای پاراآسیایی جاکارتا 2018، 3 نشان طلا و 3 نشان نقره از مسابقات جهانی، 3 نشان طلا و 2 نشان برنز از مسابقات بینالمللی و 3 نشان طلا و یک برنز از مسابقات منطقهای به دست آوردم. بعد از مسابقات آسیایی جاکارتا 2018 از ورزش حرفهای خداحافظی کردم و به حیطه مربیگری وارد شدم. یک دوره مربی تیم ملی بودم و هماکنون مربی تیم استان مازندران هستم.
چه مسیر و انگیزهای شما را به طلای پارالمپیک رساند؟
من بدون هیچ الگو و پشتوانه خاصی ورزش را آغاز کرده بودم؛ اما باور داشتم که میتوانم. زمانی که ورزش را شروع کردم متاهل بودم و فرزند داشتم. غیر از علاقه و پشتکار خودم، فرزندم و آینده و افتخارِ او انگیزه اصلی من برای ادامه دادن و پیش رفتن بود. خوشحالم که در دورهای از ورزش حرفهای خود او بعنوان مربی و مشاور کنارم بوده و این شاید بزرگترین خوشحالی من است که فرزندم از آنچه که بودم و هستم خرسند است.
از محدودیتها و چالشهای پیشِ رویتان در ورزش حرفهای بگویید.
همه ورزشکاران به ویژه ورزشکاران معلول انگیزه و هدف قهرمانی را در سر دارند. اما مساله برای ورزشکاران معلول سختتر است به ویژه در آغاز راهِ ورزش، کمبود امکانات و عدم حمایتها باعث میشود بسیاری از آنها در همان ابتدا از ادامهی راه منصرف شوند، مشکلاتی چون ایاب و ذهاب، مناسبسازی نشدن مسیرها از جمله چالشهای پیشِ روی ورزشکاران معلول است. همچنین هزینههای مختلف دیگر نیز وجود دارد، مثلا در رشته ما هزینه تغذیه، مکمل و تهیه وسایل جانبی بسیار بالا است و تامین آن در توان هر ورزشکاری نیست. شاید اگر این موانع برداشته شود راندمان بالاتر برود. من 4 سال سختی و رنج کشیدم در مسیر رفتوآمد به باشگاه بدون امکانات مناسبسازی شده برای معلولین؛ اما مشکلات من را از پای ننداخت هر چه موانع سختتر، من قویتر میشدم، زیرا میدانستم رسیدن به هدف در مسیری هموار قرار ندارد و باید راهِ پر سنگلاخ را برای رسیدن به خطِ پایان طی کرد.
از ورزش چه درس و تاثیری گرفتید؟
صبور بودن بزرگترین درسی بود که از ورزش گرفتم. رشته وزنهبرداری و به طور کل ورزش نیاز به صبر دارد. باید سالها تلاش کرد تا کیلو کیلو رکورد زد. اگر صبر نداشته باشیم و بخواهیم مسیر طولانی را در یک شب برویم به نتیجه نخواهیم رسید. شاهکلید موفقیت را در کنار تلاش، صبر میدانم. ورزش از دو جنبه بر زندگی من تاثیر گذاشت. من با ورزش زندگی تازهای تجربه کردم. مدال بدست آوردم و افتخارآفرینی کردم؛ اما روی دیگرِ آن دوری از خانواده بود، ورزشکار حرفهای به دلیل اردوهای طولانیمدت و حضور کم در خانه، به نحوی کمتر در کنار خانواده است و این فرصت ارزنده را از دست میدهد، پس از بازنشستگی هم مدتی زمان میبرد تا با شرایط و فضای جدید کنار بیاید، زیرا سالهای متمادی همه ذهنش درگیر تمرین و قهرمانی بوده است.
نظر شما در مورد نتایج تیم وزنهبرداری ایران در پارالمپیک پاریس چیست؟
با توجه به رکوردها و آمارهای اعضای تیم، کسب ۳ طلا و یک برنز قابل پیشبینی بود، هر چند انتظار میرفت ۲ نماینده دیگر کشورمان نیز در این رقابتها صاحب مدال شوند زیرا رویکرد فدراسیون و کمیته ملی پارالمپیک در چنین مسابقاتی سرمایهگذاری بر مدالآوران است نه صرفا کسانی که کسب سهمیه کردهاند بنابراین باید عدم مدالآوری هر دوی آنها مورد بررسی و کارشناسی قرار بگیرد.
همچنین معتقدم باید از پتانسیلها و قهرمانان سابق به عنوان پشتوانه تیم ملی استفاده شود، زیرا این افراد با سالها تجربه و آشنایی با تکنیک و تاکتیک میتوانند به بهترین شکل در کنار پاراوزنهبرداری ایران باشند و به ارتقا آن کمک کنند.