عبدالرضا جوکار جانباز 70 درصد و قهرمان پارالمپیک در رشته پرتاب دیسک و نیزه می باشد. او در 5 دوره رقابت های پارالمپیک آتلانتا، سیدنی، آتن، پکن و لندن حضور داشته و پرچمدار کاروان ایران در پارالمپیک لندن 2012 بوده است. وی هم اکنون مسئول هیأت ورزش های جانبازان و توانیابان دزفول است. پایگاه خبری صندوق اعتباری حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور با وی گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید.
از دوران کودکی و نحوه جانبازی تان بگویید.
متولد اول بهمن ماه 1348 در دزفول هستم. درست در میانه ی شور و هیجان کودکی بودم که جنگ آغاز شد. در آن روزگار دزفول یکی از شهرهایی بود که از زمین و آسمان مورد حمله قرار می گرفت. به دلیل موقعیتی که شهر ما داشت علاوه بر موشک و هواپیماهای جنگنده، به توپ نیز بسته می شد. من بهمراه خانواده ام همچون بسیاری از اهالی دیگر شهر، در دزفول مانده بودیم. پدرم و همه آن ها که مانده بودند، معتقد بودند نباید شهر را در این شرایط ترک کرد، زیرا دشمن همین را می خواهد. از آنجاییکه رزمندگان در مسیر حرکت خود به جبهه و میدان جنگ در شهر ما توقف می کردند حضور اهالی شهر برای آن ها دلگرمی بود و موجب افزایش روحیه شان می شد. پدر من اعتقاد داشت هر چه قسمت است برای ما پیش خواهد آمد حتی اگر در جغرافیای دیگری باشیم. حملات رژیم بعثی ادامه داشت تا اینکه در تاریخ 16 دی ماه 1359 وقتی 11 ساله بودم در یکی از حملات دشمن بر اثر اصابت ترکش توپ، قطع نخاع و جانباز 70 درصد شدم.
رویارویی تان با جانبازی در کودکی چگونه بود؟
در ابتدا برایم سخت بود، هنوز به بلوغ جسمی و فکری نرسیده بودم، وقتی متوجه شدم تا ساعت ها گریه کردم و برایم قابل قبول نبود که دنیای پُرشور کودکی ام، فوتبال با همکلاسی ها و دوستانم و انجامِ بازی های جذابِ بومی، محلی منطقه مان که برایم پر از هیجان بود، دیگر تمام شده و زندگی جدیدی را آغاز کرده ام. از طرفی امکانات بهداشتی و پزشکی آن روزها نیز کم بود و رنج روحی و جسمی را همزمان متحمل می شدم؛ اما اعتقاد دارم خداوند صاحب اصلی ماست و آنچه به ما داده در اختیار اوست و هر زمان بخواهد می تواند آن امانت را از ما باز پس گیرد. خدا را شاکرم که به من صبر داد تا بر مشکلات غلبه کنم و زندگی جدید را بپذیم و آغاز کنم.
چه شد ورزش حرفه ای را آغاز کردید؟
در اوج جنگ فدراسیون ورزش های جانبازان و توانیابان نوپا بود و در خیلی از شهرستان ها هنوز هیأت فعال نداشت و بسیاری چون من نسبت به این هیأت و فدراسیون آشنایی نداشتند. تا اینکه در اوایل سال 63 به هیأت شهرستان رفتم و متوجه شدم رشته والیبال نشسته فعال است و تیم در حال تمرین است؛ ولی من چون قطع نخاعی بودم نمی توانستم در آن رشته فعالیت کنم. یکی از مربیان والیبال وقتی علاقه و اراده من برای آغاز ورزش را دید به من رشته اسلالوم با ویلچر که زیر شاخه ای از دوومیدانی بود و در آن حرکات نمایشی و سرعت اهمیت داشت را معرفی کرد و با من شروع به تمرین کرد. به ورزش علاقه داشتم و اطرافیان نیز مرا در این مسیر تشویق می کردند، از طرفی آن را برای سلامتی خود نیز ضروری می دیدم؛ متاسفانه کمی بعد به دلیل درمان های مقطعی نتوانستم به صورت حرفه ای اسلالوم را ادامه دهم. سال 69 یکی از دوستان خوبم «محمدحسین نوذری فر» که خود از ورزشکاران بنام جانباز است و یکی از ورزشکارانی بود که دوومیدانی جانبازان و معلولان را بنیانگذاری کرد مرا به ادامه ورزش حرفه ای تشویق کرد. ابتدا ویلچررانی را شروع کردم؛ ولی به دلیل نبود پیست تارتان و ویلچر مناسب با توصیه او به قسمت پرتاب رفتم. تمریناتم را در این رشته با جدیت دنبال کردم و در سال 73 با کسب قهرمانی کشور به اردوی تیم ملی دعوت شدم.
از عناوین مختلف خود برایمان بگویید.
در اولین حضورم در اردوی تیم ملی به مسابقات جهانی 1994 آلمان اعزام شدم. در آن مسابقات در کلاس F53 در پرتاب دیسک رکوردشکنی کردم و قهرمان جهان شدم. در مسابقات مختلف آسیایی، جهانی و المپیک در رشته های مختلف پرتاب چون دیسک، نیزه و وزنه کسب مدال کردم و بیش از 40 مدال دارم. در 5 پارالمپیک آتلانتا ۱۹۹۶، سیدنی ۲۰۰۰، آتن ۲۰۰۴، پکن ۲۰۰۸ و لندن ۲۰۱۲ حضور داشتم و 7 مدال کسب کردم، 2 طلا، 2 نقره و 3 برنز.
افتخار داشتم تا در پارالمپیک لندن نیز پرچمدار کاروان ورزشی ایران باشم. همچنین یک نشان طلا و ۲ نقره از بازی های پاراآسیایی اینچئون ۲۰۱۴ و جاکارتا ۲۰۱۸، ۷ نشان طلا، ۵ نقره و ۳ برنز از مسابقات جهانی، ۵ نشان طلا و ۲ نقره از مسابقات بین المللی و ۲ نشان طلا و ۲ نقره از مسابقات منطقه ای کسب کرده ام.
از فراز و نشیب های مسیر ورزش و قهرمانی بگویید.
بی شک هیچ هدفی بدون طی کردن مسیر دشوار میسر نیست. من نیز از این قائده مستثنی نبودم و برای رسیدن به جایگاه تیم ملی بسیار سختی کشیدم. در دوران آماده سازی خود مکان مناسب تمرین نداشتم، در گرمای 50 درجه بدون پنکه تمرین می کردم و شدت زخمِ بسترم بیشتر شده بود. هم ورزش را دوست داشتم و هم آسیب می دیدم؛ اما باید میان این دو یکی را انتخاب می کردم. تصمیم گرفتم راهی را که شروع کرده ام ادامه دهم؛ اما سختی همچنان بود، یادم است صندلی پرتاب را در قسمتی که سنگ و خاک بود می بستم و تمرین می کردم. حتی زمانی که عنوان دار بودم نیز اجازه استفاده از زمین چمن شهر را نداشتم، زیرا اغلب اوقات این زمین برای درآمدزایی اجاره داده می شد؛ ولی از هدف و مسیر خود دست برنداشتم.
اعتقاد دارم زندگی بدون هدف معنا ندارد، باید هدف داشت و با انگیزه، تلاش و اراده برای رسیدن به آن جنگید. بدون تلاش نمی شود به قله ها رسید. باید از خیلی چیزها چون دید و بازدید، مسافرت، کنار خانواده بودن و ... گذشت. از طرفی داشتن تمرین منظم و رژیم غذایی مناسب الزامی است. من این راه را با همه مشکلات و سختی ها طی کردم و خوشحالم برای کشور، خانواده، استان و شهرم افتخارآفرینی کردم.
بعد از طی مسیر پرفراز و نشیب وقتی در مقصد بودید و بر روی سکوی اول چه حسی داشتید؟
احساس غرور و سربلندی داشتم و آن را افتخاری برای همه ایرانیان می دانستم. آرزوی هر ورزشکار حضور در المپیک و پارالمپیک است زیرا بزرگترین میدان ورزشی است و بالا رفتن از سکوی آن نیز بسیار باارزش است. در اردو مربیان تیم با توجه به رکورد بازیکنان، احتمال کسب مدال ما را بررسی می کردند. بنابراین برای ارتقا رکورد خود در بعدازظهرهای گرم خوزستان ساعت 3 و 4 وقتی گرمای هوا به 55 درجه هم می رسید، تمرین می کردم. یادم است برای پارالمپیک آتلانتا اولویت اعزام با ورزشکارانی بود که احتمال کسب مدال طلا داشته باشند. من توانستم رکورد خوبی در اردوها و تمرین ها کسب کنم و به همراه 6 نفر دیگر از بازیکنان بعنوان تیم دوومیدانی به این مسابقات اعزام شدم. اولین حضور من در چنین میدانی بود و دلم می خواست بهترین مدال را بگیرم. خوشبختانه با رکوردشکنی توانستم طلا بگیریم و اختلافم با نفر دوم 3 متر و 20 سانتی متر بود. چون جثه ی من نسبت به رقبا ضعیف تر بود، در 48 ساعت دوبار تست دوپینگ از من گرفتند و هردو بار نتیجه منفی بود. در آن رقابت ها در رشته پرتاب نیزه هم مدال برنز گرفتم. در آمریکا همه چیز علیه ما بود، از کشور میزبان 3 ورزشکار در آن کلاس حضور داشتند؛ ولی لطف خدا و تمرین هایم باعث شد تا مدال طلا بگیرم و پرچم مقدس کشورمان بالاتر از پرچم های دیگر قرار بگیرد. نذر کرده بودم اگر همین مدال را در پارالمپیک بعدی در سیدنی نیز تکرار کنم، آن را به موزه امام رضا (ع) تقدیم کنم. خوشبختانه در دومین حضورم در المپیک سیدنی یک طلا و یک برنز گرفتم و نذر خود را ادا کرده و هم اکنون مدالم در موزه آستان قدس رضوی قرار دارد.
شما پرچمدار کاروان پارالمپیک نیز بوده اید، آن لحظه را برایمان توصیف کنید.
یادم است برای رقابت های پارالمپیک لندن در حال تمرین با مربی شخصی خود دکتر بهرامی در خرم آباد بودم که از طریق رسانه ها مطلع شدم در نظرسنجی صورت گرفته میان کاندیداهای پرچمداری کاروان، انتخاب شده ام. من در المپیک هر سه رنگ مدال را کسب کرده بودم و آرزوی پرچمداری داشتم که این آرزویم نیز محقق شد. احساس آن لحظه برایم قابل وصف نیست. این یک احساس است که فقط با تجربه می توان بزرگی و خوشایندی آن را درک کرد.
چه زمانی از میادین حرفه ای خداحافظی کردید؟
بعد از بازی های آسیایی جاکارتا از میادین حرفه ای خداحافظی کردم. البته این خداحافظی ناخواسته بود. متاسفانه رشته پرتاب نیزه و دیسک کلاس F53، از مسابقات حذف شد و خیلی از ورزشکاران حرفه ای این رشته از میادین دور شدند. من دوره های مربیگری را نیز سپری کرده ام؛ ولی به دلیل علاقه ام به کار اجرایی هم اکنون مسئول هیأت ورزش های معلولین و توانیابان دزفول هستم و تا جایی که بتوانم سعی در مرتفع کردن مشکلات و مسائل ورزشکاران جانباز و توانیاب دارم.
نظر شما در مورد یکسان سازی امتیازات پارالمپیکی ها و المپیکی و رایگان شدن بیمه تکمیلی این گروه چیست؟
یکسان سازی امتیازات مدال آوران المپیک و پارالمپیک یک اتفاق مثبت بود، کمیسیون ورزشکاران پارالمپیک که بنده هم یکی از اعضایش هستم پیگیر این خواست مدال آوران پارالمپیکی بودیم که بحمدلله محقق شد. جا دارد از آقای وزیر ورزش بابت این تصمیم قدردانی کنم. مسئله بعدی که موجب خرسندی شد، رایگان کردن بیمه گروه یک بود که آن نیز تمهید سنجیده ای از سوی وزیر ورزش و صندوق حمایت بود. من سال های پیش، ثبت نام بیمه تکمیلی را به دلیل هزینه ای که داشت انجام نمی دادم؛ ولی امسال این کار را کرده ام و با توجه به هزینه های بالای درمان، بار مالی بسیاری از دوشِ مدال آوران پارالمپیک برداشته شد.
حرف آخر.
توصیه می کنم همیشه امید و هدف داشته باشید. برای رسیدن به هدف باید صبر و ممارست داشت، باید پله پله جلو رفت و ارتقاء یافت. دو نکته را در زندگی ضروری می دانم تحصیل و ورزش. هر دو این ها ما را برای رسیدن به هر هدفی آماده تر می کند.
خبرنگار: سمیه انصاری فر