گفت و گوی اختصاصی پایگاه خبری صندوق حمایت با مدافع نامدار فوتبال ایران

اکبر کارگرجم: تعریف های علی دانایی فر هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود/ تجلیل صندوق از من، یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود

چیزی هم که نگوید برق چشمانش حرف می زند. حرف های زیادی که انگار می خواهد تا ابد در سینه باقی بماند. آرام است با یک لبخند دلنشین همیشگی. روزگار قدش را کمی خمیده کرده اما هنوز لقب سیم خاردار برازنده اش است. اکبر کارگرجم دومین فرزند از خانواده سه فرزندی کارگرجم بود. از زمین‌های خاکی بهجت آباد فوتبال را شروع کرد. از آنجا که زمین فوتبال آنها نزدیک باشگاه استقلال بود به اتفاق چند تن از دوستانش از جمله رضا عادلخانی به تیم خردسالان استقلال (تاج) پیوست.

مدتی بعد برای تیم جوانان این باشگاه انتخاب شد اما دریک بازی مچ پایش شکست و باعث شد نتواند به مدت سه سال فوتبال بازی کند. بعد از بازگشتش به ورزش در باشگاه راه آهن فوتبالش را ادامه داد. وی پس از دو سال حضور در راه آهن در سال ۱۳۴۸ دوباره به  استقلال (تاج) پیوست. با او که زیاد اهل صحبت و مصاحبه نیست گفت و گویی کوتاه انجام داده ایم که می خوانید.

 

کمی از خودتان بگویید.

متولد پنجم دی ماه سال  1323 در خیابان ایرانشهر تهران هستم. در 13، 14 سالگی زیر نظر علی دانایی فر تیم نوجوانان استقلال (تاج سابق) سابق را تشکیل دادیم. دانایی فر اولین مربی من بود. مردی بسیار خوش اخلاق و خوش فکر. گاهی بعضی از خاطره ها از بعضی از آدم ها هیچ وقت از ذهن آدم پاک نمی شود. دانایی فر مرا دوست داشت و قدرم را می دانست. یک بار در مقابل شخصی که خیلی برای من اهمیت داشت از من تعریفی خاص کرد که بسیار برایم با ارزش بود و همیشه در خاطرم مانده است. 

 

در چه تیم هایی بازی کردید؟

تا زمان اتمام دوران سربازی تیمم استقلال (تاج سابق) بود، آنجا زیر نظر ستوان آذرخش بودم. به دلیل شرایط سربازی به تیم نیروی زمینی هم رفتم و تا آخر سربازی در آنجا هم بازی کردم. یک روز به دعوت یکی از دوستانم به نام مرحوم نایب رویین دل به اتفاق رفتیم و یک فصل را برای تیم راه آهن بازی کردیم. مسئولان تیم استقلال (تاج سابق) از من خواستند دوباره به تیم سابقم  برگردم و من هم قبول کردم و بازگشتم.

 

شما مدافع بودید آیا گل های حساس نیز زده اید؟

خاطره انگیز ترین گلی که زدم برمی گردد به زمانی که بازیکن راه آهن بودم. در جام تخت جمشید من یک گل بسیار زیبا به تیم سابق خودم زدم. فردای آن روز مسئولان تیم استقلال (تاج سابق) از من خواستند دوباره به تیم محبوبم برگردم. زمانی که به استقلال (تاج سابق)  بازگشتم در همین جام تخت جمشید اگر اشتباه نکنم بازی فینال بود که یک گل زیبا به پاس زدم که با آن گل تاج قهرمان جام شد.

 

از حضورتان در تیم ملی بگویید.

از حدود سال 1348 تا آخر دوران فوتبال حرفه ام درتیم استقلال (تاج سابق) و تیم ملی حضور داشتم. گل هایی هم که برای تیم ملی به ثمر رساندم بسیار خاطره انگیز هستند. به یاد دارم که یک بازی خیلی مهم با تیم ملی سوریه داشتیم و با گلی که من زدم سوریه را بردیم و به مقدماتی جام جهانی راه پیدا کردیم.

 

 

 در گذشته بیشتر با چه بازیکنانی خیلی رفیق بودید؟

در گذشته با همه رفیق و دوست بودم حتی رقبایم در تیم های دیگر، هیچ فرقی برایم نمی کرد با همه همدل و همراه بودم. در حال حاضر شرایط حال حاضر فوتبال ایران با گذشته بسیار متفاوت است. آن زمان تعصب روی تیم و پیراهن بسیار زیاد بود اما حالا دیگر کمرنگ شده است. با اینکه در حال حاضر شرایط مالی و بدنسازی برای بازیکنان بسیار متفاوت از گذشته است ولی قدرت بدنی بازیکنان زمان ما بسیار بهتر از حالا بود.

 

به عنوان پیشکسوت فوتبال نظرتان درباره صندوق حمایت چیست؟

خدا را شکر می کنم که چنین مجموعه ای در حال حاضر هست و پابرجاست. تنها چیزی که حال دل یک پیشکسوت را خوب می کند این است که بداند قدرش را می دانند و به فکرش هستند. مسئولان صندوق هم همیشه در حد توان خود به فکر پیشکسوتان ورزش کشور هستند. سال گذشته مراسم باشکوهی از سوی صندوق برای من، نادر لطیفی، محمد کیهان و رحیم عظیمی برگزار شد که هرگز فراموش نخواهم کرد و برایم بسیار باارزش بود.

حدود 4 ماه است آقای واحدی مدیریت صندوق را بر عهده گرفته اند که در همین مدت کوتاه دست به اقدامات باارزش زده اند. از ایشان و کارمندان صندوق نهایت تشکر را دارم.

 

خبرنگار: سپیده نوری