«علی کشفیا» جانباز جنگ و کاپیتان اسبق تیم ملی والیبال نشسته: ورزش جانبازان و معلولین آمیخته به معنویت، توکل و خواستن است

علی کشفیا جانباز 70 درصد دفاع مقدس و کاپیتان اسبق تیم ملی والیبال نشسته ایران است. وی با تیم ملی والیبال نشسته 4 مدال طلای پارالمپیک را کسب کرده است. کشفیا هم اکنون رئیس انجمن و سرپرست تیم ملی والیبال نشسته کشور می باشد. پایگاه خبری صندوق اعتباری حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور با وی گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید.

متولد 21 آذر 1342 در تبریز هستم. از کودکی به ورزش علاقه داشتم. کوهنوردی و والیبال را به صورت جدی دنبال می کردم و عضو تیم والیبال جوانان تبریز بودم. در سال ۱۳۶۱ داوطلبانه از تبریز به خدمت وظیفه رفتم. نزدیک به یک سال و اندی در منطقه جنگی در کردستان بعنوان تخریب چی و مین یاب خدمت کردم. در اول فروردین ۱۳۶۳ بر اثر انفجار مین در نوار مرزی سردشت، دچار قطعی ۲ پا از ناحیه بالای زانو، تخلیه چشم راست، جراحت شدید در دست چپ و ناشنوایی گوش شدم و جانباز 70 درصد هستم.

 

از ادامه ورزش بعد از جانبازی بگویید.

از آنجایی که در خانواده ای ورزشی حضور داشتم، ورزش و بازتوانی را سرلوحه زندگی خود قرار دادم و اولین تمرین خود را مرداد 1363، درست چهار ماه و نیم بعد از مجروحیت آغاز کردم. عضو اولین تیم ملی والیبال نشسته تاریخ کشور که در سال 1364 راه اندازی شد، بودم و با این تیم در اردیبهشت همان سال در مسابقات جهانی نروژ صاحب طلا شدیم و شگفتی آفریدیم. این آغاز افتخارات والیبال نشسته کشور بود که همچنان ادامه دارد. با تیم والیبال نشسته کشور در 4 پارالمپیک سئول ۱۹۸۸، بارسلون ۱۹۹۲، آتلانتا ۱۹۹۶ و سیدنی ۲۰۰۰ حضور داشتم و قهرمان شدیم. در مسابقات جهانی متعددی چون (نروژ ۱۹۸۵؛ هلند ۱۹۹۰؛ آلمان ۱۹۹۴؛ تهران ۱۹۹۸) نیز با تیم ملی مدال طلا کسب کردم. بعد از هادی رضایی کاپیتان تیم والیبال نشسته بودم. دو بار هم افتخار پرچمداری کاروان ورزشی ایران در پارالمپیک بارسلون و آتلانتا را داشتم. آخرین حضورم بعنوان بازیکن مربوط به مسابقات جهانی مصر بود. بعد از خداحافظی وارد بخش اجرایی شدم هم اکنون سرپرست تیم ملی و رئیس انجمن والیبال نشسته کشور هستم.

 

از افتخار آفرینی و رشادت در دو میدان جنگ و ورزش بگویید.

هدف ما رزمندگان در جنگ اعتلای وطنمان بود و با توجه به شرایط و انقلاب باید از کشور دفاع می کردیم. فضا در آن زمان فوق العاده متفاوت و دوست داشتنی بود. ما بزرگترین اندوخته که جسم و جانمان بود را برای بهترین دارایی معنوی خود یعنی وطن، دین و اعتقاد دادیم. ما به امید جنگیدیم، امیدوار شدیم و امیدوارانه زندگی کردیم. افتخارآفرینی برای کشور و بالا بردن پرچم ایران در میدان ورزش هم شکل دیگری از اعتلای وطن است و والاترین جایگاه را در دل و جان دارد و خوشحالی بسیار بزرگی است. بزرگترین شادی و دلخوشی یک انسان کسب افتخار برای کشور است. انسان مگر جز خوشبختی خانواده و وطن که خانواده دوم است چیز دیگری می خواهد. برای من میدان جنگ و ورزش هر دو همین بوده است.

 

به نظر شما چرا ورزش معلولین و جانبازان ما موفقیت های چشمگیرتری در عرصه های بین المللی دارد؟

بعد از مجروحیت در زندگی و به خصوص در والیبال اصطلاحی دارم با عنوان «قهرمان ثانوی». معتقد هستم معلولین و جانبازان در وهله اول قهرمان میدان مشکلات، سختی ها و جنگ با محدودیت ها هستند و در مرحله بعد در میدان ورزش قهرمان شده اند. از دید من ورزش معلولین  جانبازان بیشتر آمیخته به معنویت، توکل و خواستن است. ظرفیتِ فعلِ خواستن در معلولین و جانبازان بیشتر از افراد غیرمعلول است. آن ها برای نشان دادن و به منصه ظهور رساندن توانایی های خود تلاش بیشتری می کنند و تلاش مضاعفی در ضمیر آنها نهفته است.

 

دلیل موفقیت های والیبال نشسته ایران از ابتدا تا کنون را در چه می بینید؟

والیبال ما در 9 دوره حضور خود در پارالمپیک 7 طلا و دو نقره کسب کرده است که این استثنائی است. دلیل موفقیت والیبال نشسته ایران استمرار، تلاش و پیگیری است. ما هیچ وقت خود را در قله ندیدیم، خود را در قله دیدن پایان کار است. ما همیشه هدف و قله های بعدی را داشتیم و همین باعث شده از صعود بازنمانیم. در کنار ممارست و تلاش، والیبال نشسته را منسجم و به روز کرده و توسعه دادیم. ما همزمان با دنیا در حال حرکت هستیم، برنامه ریزی می کنیم و چشم اندازمان مشخص است. انسجام، اعتبار، استمرار، عملگرایی همیشه در راس امور بوده است. بی شک این نتایج اتفاقی نیست زیرا اتفاق یکبار می افتد. برای این نتایج از کمیته ملی المپیک تا فدراسیون، انجمن، تیم های ملی، بازیکنان، مربیان و تیم های شهرستان ها زنجیروار کنار هم و موثر بوده اند. نکته دیگر این است، استمرار و عشق ما بدل به عادت نشده است بلکه روز به روز نوین تر و تازه تر شده است. سختی ها و چالش ها هم در این مسیر بسیار است، همیشه تصویر و نتیجه دیده می شود و از زحمات پشت سر آن کمتر گفته می شود. مساله مهم دیگر، همراهی خانواده ی بازیکنان و اعضای تیم است. این همراهی باعث شده تا تیم با فراغ بال به تمرین و اردو بپردازد. ما هم در تشکیلات تمام تلاشمان آسایش هر دو سو است. گاه پیش می آید تیم چندین هفته بی وقفه در اردو باشد. تبیش از 90 درصد تیم متاهل هستند و برخی فرزند کوچک دارند و روزهای متوالی از خانواده دور هستند.

پیش بینی تان برای والیبال نشسته ایران در پارالمپیک پاریس چیست؟

نزدیک سه ماه به رقابت های پارالمپیک مانده و ما هم اکنون در اردو هستیم. همیشه هدفمان کسب طلا بوده است؛ اما رسیدن به هدف و آرزو بدون تلاش ثمری ندارد. تمام تلاش ما بر این است که امکانات مورد نظر را برای تیم فراهم کنیم. ما می رویم و تلاش می کنیم طلا را کسب کنیم.

حرف آخر

شیرینی ورزش و افتخار آفرینی آنقدر طراوت دارد که تمام تلخی ها، سختی ها و دردها را رفع می کند. کسب افتخار در نهایت، رنج و دشواری ها را تحت شعاع قرار می دهد و التیام بخش است. ورزش بهترین راه برای تعالی است. همچنین معتقدم زندگی را باید چنان گذراند که داغ پشیمانی از گذشته نماند. زندگی در جریان است و هر فردی باید در مسیر پر پیچ و خم زندگی راهش را پیدا کند و با توکل به خدا، منش انسانی و تلاش پیش برود. در گذشته ماندن مشکلی را حل نمی کند، فقط یکبار فرصت زندگی به ما داده می شود، به آینده و راه روشن آن باید چشم داشت و ناامیدی را از بین برد.

 

 

خبرنگار: سمیه انصاری فر